محمد یاسین رنجبرانمحمد یاسین رنجبران، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

یاسین زیباترین آهنگ زندگی ما

اولین دندون نفسم

  سلام سلام صدتا سلام               من اومدم با دندونام میخوام نشونتون بدم                     صاحب مروارید شدم یواش یواش و بی صدا                  شدم جزء کباب خورا ٰ چند روز بود که منتظر دیدن دندون قشنگت بودم و امروز اولین دندون جیگرم جیک زد وقتی داشتم بهت فرنی میدادم قاشق میخورد به دندونت و صدا میداد و منم چقدر ذوق کرده بودم خیلی خوشحال شدم شکرپنیرم میدونم که دندون درآوردن واسه تو خیلی سخته ولی به هر حال اینم یه مرحله از رشدته و میگذره مامانی زحمت کشید و واست آش دندونی پخت خیلی هم...
26 فروردين 1393

تعطیلات تابستونی

امسال بعد از عید فطر تعطیلات بابا علی شروع شد و ما هم رفتیم ملایر یه سر به دانشگاه بابا جون زدیم و بعدشم رفتیم همدان خونه عمو حسین دوست بابا که یه دخمل ناز و قشنگ به نام آیلین داشت خیلی بهشون زحمت دادیم رفتیم جاهای دیدنی همدان ودیدیم و از مصاحبت با خونواده عمو حسین خیلی خیلی لذت بردیم بابا بعد از چند سال عمو حسین و عمو آرش و دیده بود و کلی ذوق کرده بود منم از خوشحالی اون خیلی خوشحال بودم تو خونه ام که شما دوتا وروجک آروم نمیگرفتین فکر کنم به شما هم خیلی خوش گذشته بود                                        شیرینم دوسسسسسسسسسسسسست دا...
21 مرداد 1392

تولد عزیزای دلم

                                                   بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین ت...
23 تير 1392

شمال خونه خاله میترا اینا

امسال واسه تعطیلات خرداد که با 14 و 15 خرداد پنج روزی تعطیلی داشتیم تصمیم گرفتیم بریم اردبیل پیش خاله مهناز دوست دوران دانشگاه من ولی تا شمال که رفتیم دیدیم صلاح نیست که شما و امیرعلی و تو این هوای گرم اسیر جاده کنیم واسه همین به اتفاق خاله میترا دوست من و عمو حمید همسرش مهمون مامان خاله میترا شدیم وکلی بهشون زحمت دادیم ولی به ما که خیلی خوش گذشت کنار شما و امیرعلی جیگر چقدر کیف کردیم ما دوستون دارم فرشته ها   ...
14 خرداد 1392

مسافرت رشت

روز دوم عید رفتیم رشت خونه دایی من و از اونجام با اونا رفتیم ماسوله و جاده خلخال و کلی گشتیم و خوش گذروندیم واسه چهارم عیدم برگشتیم طالقان چون خاله سمانه باید میرفت سر کار. عزیز دلم تو مسافرت مثل همیشه آقا و خوش سفر بودی دوست دارم نفسم
2 فروردين 1392
1